از اثر انداختن. کم اثر و ضعیف گردانیدن. اکلال. (منتهی الارب) : و گاه باشد که با این همه لعوق چیزی که حس را کند گرداند و بی آگاهی افزاید... چون پوست خشخاش و تخم بنگ. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
از اثر انداختن. کم اثر و ضعیف گردانیدن. اکلال. (منتهی الارب) : و گاه باشد که با این همه لعوق چیزی که حس را کند گرداند و بی آگاهی افزاید... چون پوست خشخاش و تخم بنگ. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)